مهریه‌های عجیب، اما واقعی !

همیشه عادت کرده‌ایم که مهریه سکه طلا، ملک یا سفر زیارتی باشد، اما گاهی بعضی از مهریه‌ها خبرساز می‌شود.
مهریه‌های عجیب، اما واقعی !به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مهریه‌هایی که بیشتر براساس روحیه عروس خانم‌ها تعیین می‌شود و گاه زمانی که کار به پرداخت آن می‌رسد، مرد افسوس می‌خورد کاش مهریه را سکه تعیین کرده بود. مدتی بود مهریه‌ها خنده‌دار و غیرقابل اجرا شده بود که با ورود قوه قضاییه این مهریه‌ها دیگر ثبت نمی‌شود و خبری از بال مگس و دست و پای داماد به عنوان مهریه نیست. این هفته سراغ عجیب‌ترین مهریه‌ها رفتیم.
 
مرد نقاش کارش شده نقاشی برای همسرش. باید 100 تابلو نقاشی کند تا مهریه همسرش را بپردازد. زهرا و مهران شش سال قبل در نمایشگاه نقاشی مهران با هم آشنا شدند. زهرا ابتدا عاشق نقاشی‌ها و بعد مهران شد. او شاعر بود و عاشق منظره‌هایی سبز. زمانی که تصمیم به ازدواج گرفتند نوعروس مهریه عجیبی تعیین کرد. او صد تابلوی نقاشی از منظره را به عنوان مهریه تعیین کرد. حالا که کارشان به طلاق کشیده شده، زن جوان مهریه اش را اجرا گذاشته است.
 
مهران در جلسه دادگاه اعلام کرد نمی‌تواند این تعداد تابلو را یکجا به همسرش بدهد. حالا هم با حکم دادگاه باید ماهانه یک تابلوی نقاشی بکشد و به عنوان مهریه به همسرش بدهد.
 
گاهی برخی مهریه‌ها نه‌تنها باعث مشکل، بلکه سبب کار خیر می‌شود. نوعروس جوانی چندی قبل مهریه‌اش را نگهداری از ایتام تعیین کرد.

نوعروس با مهریه تکفل پنج یتیم به مدت 14 سال پیمان زناشویی بسته است. او درباره مهریه خود می‌گوید: همیشه دوست داشتم مهریه‌ام چیزی باشد که هم دنیای مرا بسازد و هم آخرتم را آباد کند، از این رو به نیت 14 معصوم به مدت 14 سال و به نیت پنج تن تکفل و سرپرستی پنج یتیم را جزو مهریه‌ام قرار دادم.

سکه هر تعداد هم که باشد حتی اگر بتوانی آن را به صورت کامل از داماد بگیری فقط می‌تواند یک دلخوشی زودگذر برای این دنیا باشد، اما من دوست داشتم مهریه‌ام ماندگار باشد و دنیا و آخرت مرا تامین کند. با تقبل سرپرستی این ایتام نه‌تنها مهریه‌ام را از همان ابتدا دریافت کرده‌ام و همسرم شیرینی لذت پرداخت مهریه مرا می‌چشد، بلکه برای هر دوی ما باقیات‌الصالحاتی ایجاد شده که باعث خیر هر دوی ماست و ما می‌توانیم بهشت دنیوی و اخروی را در کنار هم بسازیم و مسیر کمال و سعادت را با یکدیگر طی کنیم.
 
آقا داماد نیز درخصوص چگونگی مهریه همسرش گفته است: در صحبت‌هایی که با هم داشتیم مشخص شد خط‌مشی ما بسیار شبیه هم است و از آنجا که از قبل دوست داشتم چنین کاری را انجام دهم این موضوع را به عنوان مهریه لحاظ کردیم و در صورتی که وسع مالی ما بهتر شود تعداد را افزایش خواهیم داد.
 
ازدواج با عروس عاشق حیات‌وحش هم دردسرهای خودش را دارد. پرونده شکایت زنی با مهریه 10 آهوی وحشی هم یکی از عجیب‌ترین پرونده‌هایی بود که دو سه سال قبل در دادگاه خانواده به جریان افتاد.
 
مهناز 26 ساله که با یکی از آشنایان خود در شهر مادری‌اش ازدواج کرده بود، به‌دلیل علاقه‌ای که به طبیعت داشت این مهریه را انتخاب کرد. او چند ماه بعد از ازدواج به‌خاطر شغل همسرش به تهران آمد اما آن‌قدر تنهایی و غربت آزارش داد که تصمیم گرفت مهریه‌اش را اجرا بگذارد و شوهرش را مجبور کند تا زمانی که 10 راس آهوی وحشی را از دشت‌های شهرستان محل سکونتشان شکار نکرده، به تهران برنگردند. این هم از جمله مهریه‌هایی بود که قابلیت اجرا نداشت.
 
گاهی مهریه شوکه‌کننده است مانند مهریه نوعروسی که پای سفره عقد همه مهمانان را شوکه کرد.

 براساس آنچه یکی از خبرگزاری‌ها اعلام کرده است، عروس و داماد در محل کار یکدیگر را دیده و به هم دل بسته بودند. هر دو دوست داشتند زندگی‌شان را از دریچه‌ای دیگر ببینند. برای همین تصمیم گرفته بودند به گونه‌ای جدید و نو زندگی را آغاز کنند.
 
اگرچه سال‌ها پیش پدر دختر جوان از روستا به شهر آمده بود و در شهر زندگی کرده بود، ولی واقعیت این بود که دختر جوان هنوز دلبسته اصالت‌ها و سادگی‌ها بود. برای همین وقتی وارد شد، همه متعجب شدند. او به رسم روستا لباسی محلی پوشیده و با سادگی تمام آماده عقد ازدواج شده بود. زمانی که عروس و داماد کنار سفره عقد نشستند اطرافیان شروع به پایکوبی کردند. در این زمان عاقد از پدر عروس درخواست کرد تا میزان مهریه را مشخص کند. پدر عروس گفت: خوشحالم که در تمام این سال‌ها دختری خوب تربیت کرده‌ام و او هرگز با وجود پیشرفتی که داشته حقیقت و اصالت خود را از یاد نبرده است. برای همین می‌خواهم انتخاب میزان مهریه را به عهده خودش بگذارم، زیرا می‌دانم او بهترین انتخاب را خواهد داشت و بهترین شیوه را در پیش خواهد گرفت.
 
دختر جوان رو به پدرش کرد و گفت: فردی را که برای زندگی‌ام انتخاب کرده‌ام، فردی است که در طول چند سال همکاری با خودم انتخاب کرده‌ام و خوشحال هستم که عقاید و افکارمان به هم نزدیک است برای همین برای مهریه‌ام یک موتوسیکلت و دو عدد دوچرخه تقاضا می‌کنم. عروس در برابر تعجب همه گفت: من به سفر علاقه زیادی دارم و دوست دارم در طبیعت گشت و گذار داشته باشم، هم من و هم همسرم از دوچرخه‌سواری لذت می‌بریم و می‌خواهم با دوچرخه سفر کنیم و سفرهایی هم که با دوچرخه ممکن نیست را با موتورسیکلت برویم. حاضران با شنیدن این میزان مهریه شادمانی کردند و خطبه عقد خوانده شد.
 
وقتی همسرت جهانگرد باشد، آن‌وقت باید سفر به کشورهای مختلف را به‌عنوان مهریه تعیین کنی. چندی قبل انتشار تصویری از یک عقدنامه در شبکه‌های اجتماعی با مهریه جالب و در نوع خود جدید موجب تعجب کاربران شد.
 
در این عقدنامه هزینه پنج سفر به قاره‌های جهان که شامل کشورهای برزیل، کانادا، چین، هندوستان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، آلمان، تانزانیا و استرالیا که معادل با نرخ روز موسسات توریستی معتبر در تهران برای تورهای 15 روزه رایج در این موسسات به عنوان مهریه نوشته شده است. حالا اگر عروس خانم بخواهد مهریه‌اش را اجرا بگذارد، داماد باید او را روانه 10 کشور با هزینه میلیاردی کند .

قیمت سکه و ارز در بازار تهران + جدول

قیمت سکه طرح قدیم به نرخ یک میلیون و 26 هزارتومان به فروش می‌رسد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، امروز در بازار آزاد سکه و ارز، سکه طرح قدیم یک میلیون و 26 هزار تومان و طرح جدید نیز یک میلیون و 31 هزار و 800 تومان به فروش می رسد.

همچنین  قیمت نیم سکه در بازار امروز 515 هزار تومان و ربع سکه به قیمت 270هزارتومان همچنین سکه یک گرمی  180 هزارتومان به فروش می رسد.

همچنین ارزش هر گرم طلای 18 عیار ساخته نشده در بازار طلای تهران، به قیمت صد و صد و 4 هزار و 707 تومان و قیمت طلای جهانی نیز در هر انس امروز به بهای یک هزار 283 دلار و 5 سنت مورد دادوستد قرار گرفت.



قیمت روز گذشته (تومان)

قیمت امروز(تومان)

کالا

یک میلیون و 27 هزار تومان

یک میلیون و 26 هزار تومان

سکه طرح قدیم

یک میلیون و 28 هزار و 300 تومان

یک میلیون و 31 هزار و 800 تومان

سکه طرح جدید

514 هزار تومان

515 هزار تومان

نیم سکه

  271 هزار تومان

  270 هزار تومان

ربع سکه

180 هزار تومان

180 هزار تومان

سکه یک گرمی

3 هزار و 460 تومان

3 هزار و 464 تومان

دلار

3 هزار و 918 تومان

3 هزار و 912 تومان

یورو

4 هزار و 963 تومان

4 هزار و 945 تومان

پوند

945 تومان

946 تومان

درهم امارت

یک هزار 278 دلار و 8 سنت

یک هزار 283 دلار و 5 سنت

هر انس طلای جهانی

صد و 4 هزار و 246 تومان

صد و 4 هزار و 707 تومان

هر گرم طلای 18 عیار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دلایل بدرنگی دندان ها چیست؟

امروزه یکی از ملاحظه‌کارانه‌ترین اعمال دندانپزشکی زیبایی، سفید کردن دندان‌هاست که بدون تراش و آسیب، رنگ دندان‌ها را روشن‌تر و سفید‌تر می‌کند.
دلایل بدرنگی دندان ها چیست؟ به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،دلایل بد رنگی دندان‌ها را می توان به دلایل خارجی و داخلی تقسیم کرد:

 دلایل خارجی:
 
-  آشامیدنی‌ها مانند، قهوه، نسکافه، نوشیدنی‌های انرژی زا و نوشابه‌هایی که در کنار غذا استفاده می‌شوند بسیار تاثیرگذار هستند.
 
- غذاهایی که باعث بدرنگی دندان‌ها می‌شوند غذاهایی هستند که دارای زعفران، رب گوجه‌فرنگی و رنگدانه‌های داخل غذا هستند که روی دندان‌ها تاثیر گذارند.
 
- سیگار، تنباکو و قلیان که جدا از مضرات زیادی که برای فرد دارد باعث بدرنگی دندان‌ها نیز می‌شوند.
 
    دلایل داخلی:
 
- ژنتیک و بیماری‌های مادرزادی
 
- استفاده از داروهای خاص مانند تتراسایکلین‌ها در سنین خاص   
 
- بیماری‌های تب‌دار در دوره رشد بچه‌ها
 
- استفاده زیاد از فلوراید؛ خصوصا وقتی فرد از آب فلوراید دار بیش از اندازه مصرف کند که در آب شرب بعضی از شهرهای جنوبی و کوهستانی کشورمان به وفور دیده می‌شود که این بیماری به نام فلوروزیس دندانی شناخته می‌شود که باعث بدرنگی دندان‌های مردم این شهر‌ها شده است.
 
- دسته‌ای دیگر از بدرنگی دندان‌ها ناشی از ضربات غیرمعمول به دندان‌ها یا مواد دندان پزشکی است که این مورد بخصوص در درمان ریشه دندان‌ها شایع‌تر است.
 
  درمان بدرنگی دندان‌ها
 
این بدرنگی‌ها همگی با استفاده از درمان سفید کردن (bleching) قابل درمان هستند.
 
سفید کردن دندان‌ها می‌تواند هم در مطب و هم در منزل با نظر دندانپزشک و استفاده از مواد مخصوص انجام شود و در صورت استفاده صحیح دارای کمترین اثرات جانبی است.

این قسمتها در سیب زمینی، گوجه فرنگی و بادمجان خوردنی نیستند!

برخی از قسمت‌های گیاهان خوردنی نیستند و باید از مصرف آن اجتناب کنید. در این مقاله قصد داریم ۷ گیاهی را معرفی کنیم که مصرف ریشه تا ساقه آن به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود و خطرناکند.
 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، خوردن محصولاتی که از ریشه تا ساقه یک گیاه به دست می‌آید، یک روش عالی برای کاهش ضایعات است. با این همه، قسمت‌های خوردنی و خوشمزه برخی از گیاهان همچون برگ‌های چغندر قرمز نادیده گرفته می‌شوند زیرا افراد هرگز به فکر خوردن آن نمی‌افتند. اما قبل از اینکه بخواهید ریشه، ساقه و دانه‌های گیاهان را در آشپزخانه خود نگهداری کنید، باید در مورد آن‌ها اطلاعات مناسبی کسب کنید. برخی از قسمت‌های گیاهان خوردنی نیستند و باید از مصرف آن اجتناب کنید. در این مقاله قصد داریم ۷ گیاهی را معرفی کنیم که مصرف ریشه تا ساقه آن به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود.


این قسمتها در سیب زمینی، گوجه فرنگی و بادمجان خوردنی نیستند! 
   
ساقه و جوانه سیب زمینی
 
سیب زمینی متعلق به خانواده بادنجانیان است که همه آن‌ها حاوی ترکیبات سمی به نام سولانین هستند. در حقیقت، پادشاه معروف اسکاتلند به نام مکبوث ازشابیزک یا همان بلادونا( متعلق به همین خانواده) برای کشتن دشمنان دانمارکی استفاده کرده است. در سیب زمینی، سولانین عمدتا در ساقه و جوانه‌های آن یافت می‌شود. بنابراین باید قبل از پختن آن، این قسمت‌ها را برش دهید. سولانین، بیشتر در سیب زمینی‌های سبز دیده می‌شود.



این قسمتها در سیب زمینی، گوجه فرنگی و بادمجان خوردنی نیستند! 
  
 برگ‌های گوجه فرنگی
 
گوجه فرنگی متعلق به شاخه دیگری از خانواده بادنجانیان است. گوجه فرنگی در اروپا به مدت بیش از ۲۰۰ سال مورد استفاده قرار نمی‌گرفت. برگ‌های آن حاوی مقادیر اندکی از سولانین و توماتین است که اگر زیاد مصرف گردد می‌تواند باعث شکم درد شود.
 
 

 


این قسمتها در سیب زمینی، گوجه فرنگی و بادمجان خوردنی نیستند!
  
دانه‌های سیب
 
همانطور که ممکن است شنیده باشید، دانه‌های سیب حاوی سیانور سمی است. به طور خاص، این دانه‌ها حاوی آمیگدالین هستند. آمیگدالین ماده‌ای است که به هنگام برخورد با آنزیم‌های گوارشی در روده، سیانور سمی آزاد می‌کند. قسمت خارجی و سخت دانه‌های سیب، معمولا از بروز این عمل جلوگیری می‌کند مگر اینکه به هنگام خوردن آن را بجوید. با جویدن ۲۰۰ عدد دانه‌ی سیب، سیانور به دوز کشنده خود می‌رسد. بهتر است این دانه‌ها را دور بیندازید زیرا طعم خوبی ندارد و مصرف آن ممکن است خطرناک باشد.

 
 

در سیب زمینی, گوجه فرنگی و بادمجان, این قسمت ها خوردنی نیستند!
 
میوه مارچوبه

 

اگر تا به حال مارچوبه را پرورش داده باشید، حتما می‌دانید که گیاه ماده آن نوعی میوه قرمز رنگ توتی شکل تولید می‌کند. نباید این میوه‌ها را لمس کنید. این میوه‌ها باعث کشته شدن انسان نمی‌شود اما می‌تواند باعث ایجاد بیماری شدید شود زیرا در آن ساپوژنین وجود دارد. ساپوژنین نوعی از ترکیبات است که سمیت خفیفی دارد.اگر این میوه‌ها را بخورید ممکن است استفراغ و اسهال داشته باشید.
 
     برگ‌های روبارب(از سرده ریواس)
 
ساقه‌های این گیاه می‌تواند به همراه توت فرنگی شیرین یک پای تابستانی خوشمزه باشد اما برگ‌های آن خوردنی نیست. برگ‌های روبارب حاوی اگزالیک اسید و گلیکوزیدهای آنتراکینون است که به هنگام قورت دادن برای انسان سمی هستند. نشانه‌های مسمومیت از فردی به فرد دیگر متفاوت است و به مقدار مصرف بستگی دارد اما برخی از نشانه‌ها شامل استفراغ ، درد شکمی و تشنج است.




این قسمتها در سیب زمینی، گوجه فرنگی و بادمجان خوردنی نیستند!
 
   برگ و گل بادمجان
 
بادمجان عضو دیگری از خانواده بادمجانیان است. برخی از اوقات افراد فکر می‌کنند که مصرف بادمجان خام می‌تواند سمی باشد ولی چنین نیست. با اینحال، برگ‌ و گل‌های آن به احتمال زیاد باعث بیماری شما خواهد شد زیرا سولانین سمی بیشتری در این قسمت‌ها یافت می‌شود.
 



در سیب زمینی, گوجه فرنگی و بادمجان, این قسمت ها خوردنی نیستند!
 
    درخت آقطی
 
تقریبا همه قسمت‌های درخت آقطی برای انسان و حیوانات سمی است. ریشه، برگ، شاخه‌ها و پوست آن سمیت بیشتری دارد. تمامی قسمت‌های آن حاوی ترکیباتی است که می‌تواند اسید هیدروسیانیک تولید کند که سیانور سمی آزاد می‌کند. شما باید از مصرف این درخت خودداری کنید. مصرف انواع مختلف توت‌های نپخته نیز می‌تواند باعث ایجاد تهوع و استفراغ شود. بنابراین باید مراقب باشید و به جای تجربه کردن از دستورهای پخت صحیح استفاده کنید تا دچار مشکل نشوید.

ماجرای پزشکی که ۶۰۰ نفر را از مرگ نجات داد

۸۱ سال دارد، اما هنوز جوانی و سلامت را می شود از چهره اش احساس کرد. او با کسب رکورد بی نظیر جهانی در اهدای خون، حالا لقب «سلطان اهدای خون» به نام او ثبت شده است.
  به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۸۱ سال دارد، اما هنوز جوانی و سلامت را می شود از چهره اش احساس کرد. او با کسب رکورد بی نظیر جهانی در اهدای خون، حالا لقب «سلطان اهدای خون» به نام او ثبت شده است.

او همچنین پدر انتقال خون ایران است و نزدیک به ۲۰۰ بار خون اهدا کرده است .

شاید باور نکنید اما حجم خونی که وی طی این سال‎ها اهدا کرده است معادل خون ۲۰ انسان بالغ سالم است.

 دکتر سید محمد حسن شیخ الاسلامی معتقد است که اگر کسی جان یک نفر را نجات دهد جامعه ای را نجات داده است . آنچه که در پی می آید حاصل گفتگوی با این پزشک متعهد و انگیزه وی درباره اهدای خون است.
 
به عنوان رکورددار اهدای خون جهان، تا حالا شده از اهدای خون بترسید؟
 
اتفاقا در حدود ۵۸ تا ۶۰ سال قبل، من برای اولین بار با ترس و لرز خون اهدا کردم،اما در نهایت موجب نجات جان یک مادر و فرزند شدم. در آن شرایط  هیچ گونه دارو یا پزشک تحصیلکرده ای در شهرستان اهواز نبود و وقتی گفتند که این مادر و بچه سالم ماندند این امر انگیزه ای شد که به این اهدای خون ادامه دهم .یک شب وقتی با خدای خودم خلوت کرده بودم به خداوند گفتم خدایا وقتی نجات جان دو نفر از مخلوقات تو به این سادگی است کمکم کن تا موقعی که من زنده هستم و از توانم ساخته است این راه را ادامه دهم.
 
هیچ وقت شده دریافت کنندگان خون از شما تشکر کنند؟

 
در آن زمان من ۲۱ ساله و دانشجوی پزشکی بودم . در رشته پزشکی مرسوم است که  معمولا هر روز صبح دانشجویان دسته دسته می شوند و هر دسته تحت نظر استاد خود  به یک بخش پزشکی سرکشی می کنند. در این سرکشی، پرونده بیماران را می بینند و پرستار توضیح می دهد که بیمار چه دارویی مصرف کرده است. سپس پرونده بیمار را به یکی از دانشجویان می دهند و از او می خواند که  نظر خود را برای استاد بگوید. این نوع آموزش در تمام دنیا وجود دارد و ما هم در آن زمان این گونه  آموزش می دیدیم . فردای آن روز که من خون دادم و به همراه استاد خود برای سرکشی به بخش زنان و مامایی رفتیم، وقتی وارد بخش شدیم و شرایط بیماران را بررسی می کردیم، چشمم به طور تصادفی به همان بیماری افتاد که با اهدای خون من، زنده مانده بود.  آن زن بعد از یک مقدار مکث، نگاهی به من کرد و از گوشه هر دو چشمش اشک جاری شد. در آن زمان یک احساس مخفی و الهی به من دست داد و به نظرم می آمد که به وی الهام شده است که من به او خون داده ام چرا که او نمی دانست کدام دانشجو خون داده است. من در آن لحظه حالت عرفانی خاصی داشتم. در آن حالت احساس کردم که دارم با خدای خودم  صحبت می کنم، حالتی که نمی شود آن را با کلمات توصیف  کرد.

ماجرای دکتری که ۶۰۰ نفر را از مرگ نجات داد
 
آیا از سرنوشت آن کودک و مادرش خبری دارید؟

 
نه چنین چیزی اتفاق نیافتاده است، چرا که گفتن اسم خون دهنده جزو موارد پنهان است و نباید گفته شود. این قانونی است که در تمام دنیا به آن عمل می شود و  به همین جهت در کیسه خونی که خون من در آن ریخته می شود نام من نوشته نمی شود، بلکه یک کد مخصوصی دارد که آن کد، برای شناساسی کیسه خون به کار می رود. در آن زمان با آنکه تشکیلاتی مثل امروز برای دریافت خون وجود نداشت، باز هم اسم مرا به وی نگفتند و این موضوع پنهان ماند، البته تا زمانی که این مادر و کودک در زایشگاه بودند من به آنها سر می زدم و جویای حالشان بودم.
 
یعنی در آن زمان تشکیلاتی برای دریافت خون وجود نداشت ؟

 
اصلا. در آن زمان من اولین بار بود که خون می دادم و بانک خون، یخچال، هیچگونه تسهیلات و حتی آموزشی برای اهدای خون وجود نداشت. ۶۰ سال قبل،  نه تنها در ایران بلکه در خیلی از کشورها خیلی از علوم چون انتقال خون، جراحی مغز، ارتوپدی و علوم دیگر نیز به پیشرفتگی حالا نبودند. هیچ سازمان و تشکیلاتی برای انتقال خون نبود . ما هر وقت می خواستیم خون بدهیم، تختی را زیر پله هایی که به طبقه دوم بیمارستان می رسید می گذاشتند و در آنجا می خوابیدیم و پرستار می آمد و خون می گرفت. یعنی اینقدر ابتدایی و غیر مدرن وغیر بهداشتی بود .
 
 چطور شد که تصمیم گرفتید به طور مستمر خون، اهدا کنید؟

 
طبق قوانین بین المللی که ایران هم تابع آن هست آقایان سه ماه به سه ماه و خانم ها چهار ماه به چهار ماه می توانند خون اهدا کنند. من در آن زمان وقتی چنین تصمیمی را با خدای خودم گرفتم و از او  کمک خواستم مرتباً در هر بخشی و هر جایی که نیاز به انتقال خون بود خون می دادم و ترسم از انتقال خون ریخته بود. در آن زمان همه حتی پزشکان هم از انتقال خون می ترسیدند،حتی برخی از نگاه کردن به آن واهمه داشتند اما من از آن زمان به طور مرتب خون اهدا کردم.
 
چه شد که به فکر شکستن رکورد جهانی افتادید؟
 

من رکوردی را ثبت کردم که تا کنون کسی آن را ثبت نکرده است و فکر نمی کنم کسی جرات کند دنبال چنین رکوردی برود. در زمان دفاع مقدس من از مسئولان سازمان انتقال خون استان فارس بودم و سعی می کردم که هرچه بیشتر مردم را تشویق کنم تا آنها برای رزمندگان و جگر گوشه هایمان که در نبرد با دشمن بودند خون اهدا کنند. در آن زمان من کتاب های مختلف و منابع خارجی  را در زمینه انتقال خون می خواندم به فکر یک پروژه افتادم و آن پروژه این بود که در شیراز اعلام کردم اگر کسی حاضر شود زیر نظر یک اکیپ پزشکی که شامل من و همکارانم که همگی از اساتید دانشگاه بودیم، شش ماه تمام هر ماه یک بار ۵۰۰ سی سی خون اهدا کند، مقداری پول نقد به عنوان جایز به وی می دهم و هزینه خورد و خوراکش را هم تامین می کنم . من قصد داشتم با این کار یک مقاله بنویسم که این مقاله هم در ایران و هم در مجلات خارجی چاپ کنم، اما متاسفانه همه می ترسیدند . در نهایت من یک شب خودم را سرزنش کردم که چرا خودت که سالمی و فوق تخصص انتقال خون از دانشگاه لندن داری این کار را نمی کنی؟ بنابراین این اقدام را انجام دادم و به جای شش ماه ۱۶ ماه تمام ماهی یکبار ۵۰۰ سی سی خون تحت نظر آن اکیپ پزشکی خون اهدا کردم و آن گروه پزشکی ماه به ماه تمام فاکتورهای بدن من را آزمایش کرد و هیچ مشکلی ایجاد نشده بود . من با وجود اهدای خون زیاد، سالم و عادی زندگی می کردم که این برای من و اساتید تعجب آور بود. این مقاله جالبی شد که در تعدادی از مجلات خارجی آن زمان  در بلژیک، انگستان، فرانسه، آمریکا و چند کشور دیگر چاپ شد.
 
احتمالا در زمان جنگ و تب داغ اهدای خون، سرتان حسابی شلوغ بود؟

 
من خاطرات بسیاری از زمان جنگ دارم. یادم می آید گاهی اوقات سه تا چهار روز طول می کشید تا ما به خانه برویم . در آن زمان افراد بسیاری برای انتقال خون مراجعه می کردند و آنها که واجد شرایط علمی بودند را انتخاب می کردیم و از آنها خون می گرفتیم.  آن همت و انسانیت و  جوانمردی که در اکثریت مردم  است در آن لحظات دیده می شد، چیزی که در هیچ کجای دنیا وجود نداشت . آن لحظاتی که به مردم اعلام می کردیم که احتیاج به خون برای جبهه داریم  از تمام اقشار جامعه از کارمند و دانشجو و دبیرستانی گرفته تا اقلیت های مذهبی برای این کار داوطلب می شدند و صفی طولانی تشکیل می شد . جالب آنجا بود که هیچ کدام از این افراد حاضر نبودند که قبول کنند واجد شرایط نیستند و به دلایل علمی نمی شود از آنها خون گرفت. حتی گاهی اوقات ما با افراد مجبور به مشاجره در این زمینه می شدیم. به عنوان مثال می گفتیم ما افراد ۱۶ سال به بالا را قبول می کنیم در این زمان بچه های دبیرستانی از ۱۴ سالگی می آمدند و اصرار می کردند که از ما باید خون بگیرید که این کارها جز عشق، انساندوستی و وطن دوستی چیز دیگری نبود .من همیشه بابت داشتن چنین هم وطنانی خدا را شکر می کنم . امیدوارم که نسل جدید هم همان شرایط را داشته باشند.
 
آخرین باری که خون اهدا کردید، کی بود؟

 
من از ۱۰  تا ۱۲ سال قبل تحت نظر یک اکیپ پزشکی از همکارانم قرار گرفتم. چون خود من اگر تصمیم بگیرم که بروم و اهدای خون داشته باشم و بگویم که هیچ مشکلی ندارم ممکن است دچار خطا و اشتباه شوم . من عاشق انتقال خون هستم و این امر تمام زندگی مرا پر کرده است. حتی خانواده من هم مشوق من در این کار خیر هستند. آخرین بار یکسال و نیم قبل بود که با اجازه اکیپ پزشکی من اهدای خون داشتم که این هم خودش یک رکورد دیگر محسوب می شود، یعنی طبق قانون اهدای خون بین ۱۶ تا ۶۵ سالگی است و حتی اگر فردی ۶۸ سالش باشد، به وی اجازه انتقال خون نمی دهند، ولی من تا ۸۰ سالگی یعنی ۱۵سال بعد از مرز مجاز بین المللی خون دادم . البته علتش این بود که خودم  مسئول انتقال خون بودم و اکیپ پزشکی مرا سالم تشخیص داده بودند.
 
آخرین بار که خون دادید، همان احساس اهدای خون اول را داشتید ؟

 
تمام عمر من به اهدای خون گذشته است، یعنی هر بار که اهدای خون می کنم یک لذت خاص و حس عجیب و غریبی به من دست می دهد. علت آن هم این است که من چون خودم پزشک و استاد دانشگاه هستم و در بیمارستان کار می کنم می دانم که از هر واحد از این خونی که می دهم  حداقل پنج تا شش فرآورده بدست می آید و هر فرآورده را به بیماری می دهیم که به آن نیاز دارد. دیگر مثل گذشته نیست که خون کامل را از فردی بگیرند و مستقیم  به شخص دیگر تزریق کنند. از نظر اقتصادی و صرفه جویی یک کیسه خون به جای آنکه به یک نفر داده شود به شش نفر داده می شود و شش نفر با یک کیسه خون نجات پیدا می کنند. بنابراین من وقتی که می بینم هر واحد خونی که اهدا می کنم حداقل سه نفر را از مرگ نجات می دهد یک حالت شعف و شادی و تشکر از خداوند به من دست می دهد.   
 
شما به جز شیراز در چه شهرهایی خون اهدا کرده اید؟
 
من در اکثر شهرهای کشور خون اهدا کردم و حتی در خارج از کشور در کشورهای مختلفی که بودم نیز خون اهدا کردم. البته بیشتر در دانشگاه لندن تحصیل می کردم اما در شهرهای دیگر هم رفته ام.
 
هیچ وقت نشده خانواده شما به خاطر حفظ سلامتی تان با اهدای خون شما مخالفت کنند ؟
 

اصلا، مشوق عجیب و اصلی من در این کار خانواده ام هستند . آنها پی به این مسئله برده اند که هر واحد خون که من اهدا می کنم سه آدم بی گناه و مخلوق خداوند را از مرگ نجات می دهد و آنها هم کاری می کنند که این عمل خیر، کار ثواب و انسانی بیشتر صورت بگیرد . پسرهایم خون می دهند ولی همسرم چون بالاتر از ۶۵ سال سن دارند نمی تواند خون بدهد و دخترم هم که یک مقدار کم خونی دارند خون نمی دهد.
 
شما فکر می کنید که چند نفر به واسطه انتقال خون شما از مرگ نجات پیدا کرده اند ؟
 
من یک حساب ریاضی مختصری را با خود دارم . من تا حالا ۲۰۰ بار و هر بار ۵۰۰ سی سی یا نیم لیتر خون اهدا کرده ام و اگر از هر کیسه خون سه نفر را نجات داده باشم می شود ۶۰۰ نفر . یعنی من در عمرم این افتخار را دارم و این هدیه را خداوند به من داده است که تا حالا ۶۰۰ نفر را از مرگ نجات دهم. اما چون بایستی اسامی محرمانه باشد خونی که در بیمارستان است کسی نمی داند به چه کسی تعلق دارد، افراد را نمی شناسم . یعنی حتی زمانی که من رئیس سازمان انتقال خون در زمان جنگ بودم و خون می دادم نمی دانستم که خونم به کدام بیمارستان می رود و کد عددی و حرفی روی آن بود. البته در ۶۰ سال قبل بطری های شیشه ای بود و آنها پر از خون می شد و آن را به بیمار می دادند که در آن زمان بهتر می شد فهمید که این خون را چه کسی داده شده است ولی الان کیسه های پلاستیکی است  که این کد روی آنها چاپ شده است و نمی شود مقصد را تشخیص داد.
 
خیلی از افراد از انتقال خون به واسطه ابتلا به بیماری ها می ترسند. سلامت اهدای خون در کشور ما در چه وضعیتی است؟

 
ما چنین چیزی را در کشورمان نداریم. کشور ما در دنیا جزو کشورهایی است که حداقل امکان بیماری در انتقال خون وجود دارد. مسئولان انتقال خون از ابتدا نسبت به این امر وسواس داشتند و دقیقا شخص اهدا کننده را آزمایش می کردند و اگر به وی مشکوک بودند کلا خون وی از چرخه استفاده خارج می شد. خوشبختانه در ایران کمترین انتقال بیماری های عفونی از طریق انتقال خون صورت می گیرد. برخی از افراد می گویند که براثر انتقال خون ممکن است به ایدز مبتلا شوند اما باید بگویم که این مسئله مربوط به سال های قبل بوده و در زمانی بود که خون آلوده از طریق فرانسه وارد ایران شد.





ماجرای دکتری که ۶۰۰ نفر را از مرگ نجات داد

 
گویا تاریخ تولد شما با تاریخ تولد پدر انتقال خون جهان، یکی است؟

 
۲۴ خرداد روز جهانی انتقال خون است که تمام سازمان های انتقال خون در ایران مراسمی را در رابطه با این روز دارند . ۲۴ خرداد روز تولد دانشمندی به نام لند اشتاینر است که وی پزشکی اتریشی  و پاتولوژیست (آسیب شناس) و فوق تخصص در خون بود. وی وقتی روی خون آزمایش می کرد توانست گروه های خونی را کشف کند. به همین جهت وی پدر انتقال خون دنیا نام گرفت. حالا عجیب این است که تولد من هم ۲۴ خرداد است. او پزشک بود و من هم پزشک هستم، هر دویمان تخصصمان پاتولوژی است، او فوق تخصص از اتریش در خون و انتقال خون بود و من هم از دانشگاه لندن تخصصم در خون و انتقال خون است. یعنی گاهی یک تشابهات اتفاقی روی می دهد که انسان با خود می اندیشد که چه کسی این اعداد را باهم جور می کند . حتما دست خدا در کار است و حکمتی در آن وجود دارد.
 
آیا می شود روزی خون مصنوعی تولید شود تا دیگر نیازی به اهدای خون نباشد؟
 

در دنیا اکتشافات و اختراعات بسیار زیادی رخ داده است بدن انسان انواع اختراعات پزشکی مصنوعی مثل ریه، کلیه، دندان، دریچه قلبی، ماهیچه و غیره را تجربه کرده است. در مورد خیلی از بیماری های انسان می شود به هر علتی که پیش بیاید از علم کمک گرفت، اما تنها چیزی که هنوز جایگزینی برای آن پیدا نشده است و همه دنیای طب با همه قدرت نتوانسته اند به آن دست یابد خون است. بنابراین برای بیمارانی که احتیاج به خون دارند بایستی خون از انسان به انسان دیگر منتقل شود و غیر از انسان منبعی برای خون نیست. بنابراین توصیه می کنم که مردم بخصوص جوانان ما برای نجات جان بیماران، اهدای خون داشته باشند . وقتی یک نفر را از مرگ نجات می دهید گویی جامعه ای را جان داده اید.