امیر احمدرضا پوردستان رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش در برنامهای تلویزیونی با بیان این آرزو می کنیم خدوند توفیق ادامه راه سردار سلیمانی را به همه مشتاقان کرامت بفرماید» درباره آغاز همراهی ارتش و سپاه قدس توضیح داد: وقتی سال 2014 امریکایی ها با فضاحت منطقه را ترک کردند و مسئولیت و ماموریت فشار را به داعش سپردند، هم کمک تسلیحاتی می کردند و هم کشورهای منطقه پول می دادند و داعش در یک فرصت زمانی کوتاه توانست بخش های زیادی از سوریه و و یک سوم عراق را بگیرد.
وی افزود: شرایط وانفسایی بود و کار از دست همه خارج شده بود. وقتی گزارش ها خدمت فرمانده کل قوا رسید به این شکل بود که سوریه از دست رفته است و تا پشت کاخ بشار اسد آمده اند و عراق هم یک ماه دیگر کارش تمام است. حضرت آقا فرمودند مگر شما به خدا اعتقاد ندارید؛ به خداوند اتکا کنید و دنبال کار را بگیرید؛ این مسولیت و ماموریت مهم را به مالک اشتر سپاه خود یعنی حاج قاسم سپرد.
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش خاطر نشان کرد: وقتی سردار سلیمانی وارد عراق شد یک وضعیت وانفسایی بود؛ مردم اینها را نمی دانند؛ ارتش ها قالب تهی کرده بودند و پادگان ها را رها کرده بود. بسیاری از مهمات و تجهیزات ارتش سوریه نیز در دستان داعش بود. رعبی که داعش ایجاد کرده بودند اینطور بود که مثل قوم مغول پیش از اینکه به شهری برسند مردم آنجا را تخلیه کرده بودند؛ در این وانفسایی اوج مدیریت، اقتدار و صلابت اینطور بود که اگر بخواهم یک جمله درباره سردار بگویم به کلام امیرالمونین استناد می کنم که می فرماید: «عَظُمَ الْخالِقُ فی اَنْفُسِهِمْ، فَصَغُرَ ما دُونَهُ فی اَعْیُنِهِمْ» یعنی خدا اینقدر در جان او بزرگ است که دیگران رنگ می بازند.
امیر پوردستان افزود: او در چنین شرایطی آمد و اولین کاری که کرد به ارتش های مرده و بی روح عراق و سوریه جان داد. نیروهای مردمی را پای کار آورد. یکسری ظرفیت هایی در کشور بود. سپاه به عنوان یک نیروی عمده پشتیبان سپاه قدس بود و ارتش هم اعلام آمادگی کرد. در وهله اول پشتیانی لجستیکی را ارتش عهده دارشد. هواپیماهای ارتش مهمات و نفرات را از سوریه به دمشق منتقل می کردند. بخش زیادی از این امکانات و مهمات در کالیبرهای مختلف و انواع موشک ها توسط نیروی زمینی تامین می شد. روزانه چندین تریلی مهمات بارگیری می کردیم؛ بخشی در فرودگاه توسط هواپیماها بارگیری می شد و به دمشق می رفت. بخشی ر ا در مرز خسروی میبردیم و تریلیهای عراقی بارگیری میکردند.
وی اظهار کرد: امکانات لجستیکی سوریه را ارتش وارد می کرد. در مرحله بعدی درخواست دادم از نیروهای نسانی هم بتوانیم کمک بگیریم، چون احساس می کردم میدان آموزش مبتنی بر عمل هم باز شده است. داعش بنا است به مرزهای ما برسد و نیروی زمینی باید خود را آماده کند. خیلی ها موافقت نمی کردند. می گفتند ارتش سازمان نشان دار است و نباید وارد شود. من نهایتا به همین مرد بزرگ متوسل شدم؛ گفتم حاج قاسم این گره به دست شما بازمی شود. زمینه ای فراهم کنید که نیروی زمینی بتواند ورود کند. خنده معروفش را به نمایش گذاشت. نگاه عمیقی به من کرد. بعد از مدتی دیدم مجوزی صادرشد که نیروی زمینی یک تعدادی از نفرات را قرار شد بفرستد. ما تکاوران نیرو مخصوص را آماده کردیم و فرستادیم و در مرحله بعدی ادامه پیدا کرد و توپخانه ها را فرستادیم.
فرمانده پیشین نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه ارتباط نزدیک ارتش و نیروهای قدس ادامه داشت»، افزود: آنقدر داوطلب زیاد بود که جوابگوی درخواست ها نبودیم. به هر پادگانی می رفتیم با یک گونی از درخواست ها برمی گشتیم و ارتش با همه ظرفتیش آماده بود تا در این عرصه وارد شود، اما صلاحیت، قابلیت و توانمندی که حاج قاسم داشت و در منطقه ایجاد کرده بود، ضرورتی برای ورود نیروهای بیشتر به منطقه نداشت. اما این توانمندی در ارتش و سایربخش های سپاه هم بود.
امیر پوردستان در ادامه درباره کمک های خلبان های هواپیمای 330 در مبارزه با داعش در سوریه و عراق گفت: انصافا خلبان های شجاع نیروهای هوایی درعصه های مختلف وارد شدند. افتخار داشتیم در جلسه ای خدمت مقام معظم رهبری شرفیاب شدیم؛ فرمودند خلبان ها آنقدر درخواست شخصی برای حضور در سوریه و عراق به من می دهند که من واقعا مانده ام. در بخش هایی حاج قاسم ضرورت احساس کردند که جنگنده ها وارد شوند. در استان دیاله چندمورد خلبان ها رفتند و بمباران هایی انجام دادند.
وی ادامه داد: یک نوبت هم بنا شد داعش به سامرا حمله کند و دفاع مقداری متزلزل شده بود به خلبان ها آمادگی داده بود. اما هوای فضای سپاه که ورود کرد، حمله را خنثی کرد و نیازی به ورود جنگنده های ارتش نبود، اما در بخش های لجستیکی و امداد رسانی و جابه جایی مهمات و نفرات آنهم در شرایطی که فرودگاه دمش اطرافش پر از نیروهای داعش بود. الان هواپیماها را ببینید خیلی از جاهای هواپیما به خاطر گلوله هایی که خورده اند سوراخ شده اند. خلبان بدون چراغ راهنما و بدون اینکه کسی خلبان را هدایت کند می نشست و مهمات و نفرات را پیاده می کرد و مجدد بازمی گشت. در بخش محاصره برخی روستاها ، هیچ کس نمی توانست به آنها کمک بکند. این خلبان های لجستیکی نیروهای هوایی بودند که در آن شرایط آب و غذا و امکانات برایشان می ریختند و نزدیک به چندماه این روستا ها در محاصره توانستند مقاومت کنند.
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش جمهوری اسلامی بیان کرد: 8 نفر از تکاورهای ما شهید شدند. برای هماهنگی ما با حاج قاسم بود تا در مرزها مستقر شوند و و این تجریبات را بگیرند تا در نیروی زمینی در همه زمینه ها آموزش بدهیم. چون احساس می کردیم داعش قرار است نزدیک مرزهای ما بیاید و تا حدودی هم آمده بود. وقتی اینها به سوریه رفتند و حاج قاسم اینها را برانداز کرد دید اینها آدم های توانمندی هستند و هر کدام چند حرفه بلد هستند. گفتند نه اینها نباید پخش شوند. خودشان باید تیپ تشکیل بدهند. بچه های تکاور خودشان کادر یک تیپ شدند که ما اسمش را مالک اشتر گذاشتیم و با نیروهای فاطمیون این ظرف پر شد. در منطقه حلب به اینها مرز داده شد.
وی افزود:در بیستم فرودین سال 94 النصره با 4 هزار نیرو به اینها حمله کرد. این بچه ها چنان مقاومتی کردند که سردار استوار به من گفت بچه های شما فتح المبین دیگری اینجا اجرا کردند. در ان عملیات ابتدا چهارنفر از بچه های ما شهید شدند. بعد دو نفر و بعد هم یک نفر و روز بعد یک نفر دیگر. من درخواست داشتم که بار اول خودم بروم. اما دستور ستاد کل نیروهای مسلح بود که به نفرات اول اجازه نمی دادند بروند. اما ظرفیتی در مجموعه نیروی زمینی اجرا شد که احساس می کردیم هم در جغرافیای خودمان و هم جغرافیای خارج از کشور از هر نظر آمادگی مقابله با داعش را داریم.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره نگاه راهبردی سردار سلیمانی در عرصه مدیریت صحنه میدانی مقاومت گفت: نظامی ها اصطلاحاتی دارند؛ مثلاً ما خلبانی به نام شهید محمود اسکندری داریم که می گویند هر 150 سال یک خلبان به این شکل می آید. من اعتقادم این است که هر 200 سال یک قاسم سلیمانی می آید. اینقدر این انسان جامع الاطراف بود. وقتی او رابا باقی چهره های جهانی و نظامیان قدیمی مثل ناپلئون بناپارت و مونت گومری مقایسه میکنیم، او یک سر و گردن از همه اینها بالاتر بود. او یک نظامی تمام عیار و در عین حال یک دپیمات قوی بود؛ طوری با رجال سیاسی منطقه رفتار کرد که آنها را با خود همراه کرد. قدرت و قوتی که در نظامی گری داشت در حوزه دیپلماتیک هم داشت. او به مسعود بارزانی اخطار می دهد که داعش بعد از موصل سراغ شما هم می آید و او می گوید چنین اتفاقی نمی افتد. دو هفته بعد مسعود بارزانی دست نیاز به سوی حاج قاسم دراز می کند.
رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات راهبردی ارتش با تاکید بر اینکه سردار سلیمانی کسی بود که توانست پوتین را متقاعد کند تا نیروهایش را بیاورد، اظهار کرد: یک دیپلمات قوی مثل حاج قاسم باید شرایط منطقه را آرام کند و این بعد عنصر فرهنگی حاج قاسم است. او یک عنصر فرهنگی بود. داعش جنگ نبود بلکه فتنه بود؛ به گونه ای بود که نیروها را به خطا می انداخت مثل زمانی که در صدراسلام طرف خدمت حضرت علی آمد و گفت ما در جنگ تردید داریم؛ هر دو طرف صدای اذان و اسلام بلند است؛ جنگ داعش اینگونه بود. او با کار فرهنگی توانست نیروهای بیرون از جغرافیای ایران را جذب کند و روشنگری کند تا مبادا به سوی داعش جذب شوند. او یک فرمانده جامع الطراف بود که هر 200 سال شاید یکی شبیه او بیاید.
امیر پوردستان درباره اینکه آیا تغییر راهبرد ارتش به آفندی با تحولات اخیر منطقه نسبتی دارد، اظهار کرد: ارتش متناسب با تهدیدات، قابلیت های عکس العمل دارد. یعنی ارتش هم قابلیت های پدافنی دارد و در حوزه های آفند کار می کند؛ یعنی متناسبت با تغییرات ارتش ظرفیت های مناسب را در خود ایجاد کرده است و ماموریتی که به او ابلاغ می شود در حوزه جغرافیای داخلی و یا خارجی را انجام می دهد. ارتش این قابلیت را دارد که دست بلند نظام در حوزه هوایی، دریایی و زمینی باشد.
وی در پایان درباره تهدیدات اخیر آمریکایی ها خاطرنشان کرد: احساس می کنم یک جنگ روانی است. آنها نگران بودند به خاطر سالگرد حاج قاسم تحرکاتی از سوی نیروهای ما باشد. از طرفی بخشی از نیروها را از عراق و افغانسان به خاطر امنیت خارج می کنند. آمریکاییها در شرایطی نیستند که بخواهند جبهه جنگی را باز کند، اما من این را به ملت شریف عرض میکنم که تمامی حرکت ها در منطقه و خارج از منطقه رصد و تحلیل می شود و متناسب با این حرکت های ظرفیت های آفندی لازم اتخاذ می شود و مردم مطمئن باشند فرزندان سرباز و بسیجیشان غافلگیر نخواهند شد و اگر دشمن بخواهد حرکتی کند او را از کرده اش پشیمان می کنیم