کیان...
دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد. . . .
دانشگاه که قبول شد،همه گفتند باسهمیه قبول شده.!!!
ولی. . . .هیچ وقت نفهمیدند کلاس اول وقتی می خواستند به او یاد بدهند که بنویسد"بابا". . . .
یک هفته در تب سوخت
به یاد آنهایـــی که جز استخوانهایشـــان چیزی از جسمشان نمانـــده اما عظمت و شکـــوه غیرت
و روحشان عالــــم را فرا گرفته،
باز هم همان جملـــه ...
♥شهـــدا شــــرمنده ایــــم♥
چای روضه صحبتش از چای معمولی جداست دل نوشت: بدجور هوس چای روضه کرده ام ارباب.. ______________________________________________________ خواهش نوشت: برای آدم شدنم دعا کنید یاعلی |
چند روز بعد از عملیات بود... |