ایشان با متانت خاصی گفت: "لطفا بفرمایید بنشینید تا به شکایت شما رسیدگی کنم."
و فردی را برای رسیدگی به کار پیرزن مامور کرد. وقتی پیرزن از در بیرون می رفت، به دنبالش رفتم و به او گفتم: "شما چطور به خودتان اجازه دادید با ایشان این طوری صحبت کنید؟ اگر کسی دیگر جای او بود، حتما عصبانی می شد."
پیرزن گفت:"به خدا قسم اگر مشکلات من حل نشود و حتی زمین مرا طرف مقابل بگیرد، من دیگر خیالم راحت است.
وقتی با آقای بخشدار رو به رو شدم و اخلاق او را دیدم، مشکلات من برطرف شد"