کمیل نوشت:
دلم گرفت، روحم پژمرد،
صبر و طاقتم به سرآمد.
از گذشته ها شرمنده ام
و از آینده ها بیمناک.
تنها تسلی من آب دیده است...
اشکی که تقدیم تو می کنم، ای شهید!
آبی که با آن دل خود را شستشو می دهم
و با این وسیله غمهای درونی خود را تسکین می بخشم.
از آتش درونی خود می کاهم
و برای لحظه ای آرامش ضمیر می یابم.