تنها خواسته شهید "بی سر" از سردار سلیمانی چه بود؟!

گفتگویی تفصیلی با همسر شهید محسن حججی درباره ناگفته هایی از این شهید را مشاهده نمایید.

تنها خواسته شهید این خیمه‌های سوزان ، شعله‌هایی که تا آسمان بالا رفته‌اند، این اسیر دست بسته، آن جلاد خنجر به دست؛ این نگاه مطمئن و قلب آرام؛ آن چشم‌های وحشی و قلب بی‌رحم! به تقویم که باشد این عکس ، همین 5 روز پیش گرفته شده، جایی روی خاک سوریه... اما به دلمان که رجوع کنیم این عکس انگار یک تکه جدا افتاده از زمان است؛ پیشکشی روشن از 1400 سال پیش. انگار هرکسی که بخواهد قهرمان دست‌بسته این عکس را بشناسد باید داستان کربلا را یک بار دیگر مرور کند؛ داستان سر بریده و عاشقی. حکایت عشقی که از 1400 سال پیش شروع شده، «سر» می‌دهد اما هیچوقت «بسر» نمی‌رسد.

حالا کسی نمانده که این عکس را ندیده باشد، کسی نمانده که ماجرای سربریده شهید مدافع حرم محسن حججی را نشنیده باشد؛جوانی که تیرماه 1370 در اصفهان به‌دنیا آمد و مردادماه 1396 در سوریه به شهادت رسید. حالا همه جا پر است از قصه رشادت جوانی دهه هفتادی که ایمان و عشق روئین‌تن‌اش کرده ؛جوانی که آرزویش شهادت بوده. آرزویی که حالا یک طور خاص، یک شکل غریب، رنگ حقیقت گرفته؛ محسن سرش را داده و بال درآورده و پرواز کرده سمت آسمان.

ما با « زهرا عباسی» همسر این شهید مدافع حرم، به بهانه شهادت همسرجوانش به‌گفتگو نشسته‌ایم. شیرزنی که تمام قد پشت همسرش ایستاده و می‌گوید:« شهادت محسن افتخارخانواده ‌ماست.»

تنها خواسته شهید

  ادامه مطلب ...

همه آنچه بر شهید مدافع حرم "محسن حججی" گذشت

شهید محسن حججی درس‌هایی گرفته بود که جز مشق شهادت چیزی او را آرام نمی‌کرد، در مکتب حسین (ع) آموخته بود؛ پس به کجا بَرَد سری را که فدای اربابش نکرده باشد.

 به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر، بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر؛ قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق، که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر؛ درود بر کسی که می‌داند، کِی باید کجا باشد؛ به وقتش در اردوهای جهادی برای مبارزه با فقر و به وقتش در جهاد با تروریست‌های تکفیری در سوریه؛  ای مرد چه کرده‌ای با مردم ایران، همه نمک‌گیر نگاهت شده‌اند در آن هنگام که مانند زینب (س) اسیری اما نگاهت تن دشمن را به لرزه درآورده؛ نگاهی که تا آخرین لحظه مقتدرانه خیره است به چشم‌های حقیرشان؛ حال دیگر نیازی نیست کسی نقاشی صحنه‌ای خیالی را در ذهنش تداعی کند، تاریخ تکرار شد و صحنه‌های کربلا و اسرایش را دیدند.

محسن حججی از جهادگران و فعالان فرهنگی کشور در عملیاتی نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد، تکفیری های داعش پس از دو روز، در شانزدهم مردادماه 1396، در اقدامی ددمنشانه، سر از تن محسن حججی جدا کرده و او را به شهادت رساندند؛ شهید حججی 25 ساله و اهل نجف آباد اصفهان بود که از او فرزندی دو ساله به یادگار مانده است.

نحوه شهادت شهید مدافع حرم، محسن حججی، این شهید والامقام در فضای مجازی و در میان کاربران شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده ای داشت به خصوص آنکه هنگام ادعای اسارت وی از سوی داعش عکسی از شهید حججی در چنگال داعش منتشر شدکه نگاه پرصلابت و مقتدرانه این شهید در زمان اسارتش تحسین همگان را برانگیخت.


تصویری از نوجوانی شهید مدافع حرم که در اسارت داعش بود

  ادامه مطلب ...

ایمان


حدیت از امام رضا,احادیث از امام رضا

ایمان عبارت است از: شناخت قلبی، اقرار و اعتراف زبانی و عمل با اعضا و جوارح

 

 امام رضا علیه السلام فرمودند:
الإیمانُ هُوَ مَعرِفَةُ بِالقَلبِ وَ اِقرارُ بالِلسّانِ وَ عَملَ بِالاَرکانِ؛
ایمان عبارت است از: شناخت قلبی، اقرار و اعتراف زبانی و عمل با اعضا و جوارح.
تحت العقول، ص 422


امام رضا (ع)


متن های زیبا درباره امام رضا (ع)

متن های زیبا درباره امام رضا (ع) 

 از مدینه تا توس
با تو، زانوان لرزانم به آرامش، رضا مى‏ دهند و چشمان شناور در غروبم، بهجتى سبز را تجربه مى‏ کنند.

 

من با تو، آینه‏ اى مى‏ شوم تن شسته از غبارها و زنگارها؛ آن‏گونه که آفتاب، سلول‏هاى جانم را شعر مى ‏شود.

 

تو را در زمستان‏هاى سرما و سکوت، صدا کرده ‏ام؛ با دستانى از حاجت و در بهارى از اجابت، غوطه خورده‏ ام.

 

از مدینه تا توس، مرورت مى ‏کنم و ثانیه‏ هاى سترگ ولایتت را مى ‏ستایم.

 

تو، هشتمین ستاره‏ اى در آسمان فیروزه و لبخند. رودها همچنان بزرگى ‏ات را در غرفه‏ هاى آب، روانند. مى ‏آیى و دروازه‏ هاى آفتاب گشوده مى‏ شوند.

 

زمزمه نامت وسیع مان مى‏ کند.

 

مى‏ آیى و شهر را بشارت پرنده و آبشار، به دست افشانى مى‏ خواند.

 

زمین، ریشه علوى‏ ات را بر خویش مى ‏بالد. آسمان، شاخه ‏هاى هاشمى‏ ات را به تحسین، ستاره مى‏ پاشد اى آن‏که ابهت بى‏بدیلت، تار و پودمان را به سکوت مى ‏خواند؛ اى آن‏که زمزمه نامت، وسیعمان مى‏ کند، باران کرامتت را بر ما بگستران تا از تشویش این همه، در دور دست آرامش ساکن شویم. ما را بخوان به بلنداى افق دریایى ‏ات و از انزواى این همه تاریکى، رهایمان کن.